در این پژوهش، فرایندهای اشتقاق و تصریف در زبان پشتو در قالب رویکرد «صرف و واجشناسی واژگانی» بررسی و تحلیل شده است. در این مقاله، 131 وند زبان پشتو، از جمله 40 وند تصریفی و 91 وند اشتقاقی، را با توجه به رفتارشان نسبت به پایه های که به آن متصل می شوند در چارچوب رویکرد کیپارسکی (1982) در دو طبقۀ خنثی و غیرخنثی تقسیم و بررسی شده اند. این پژوهش نشان میدهد که بیشتر وندهای زبان پشتو یا تکیهبرند یا اتصال آنها به پایه موجب تغییر جایگاه تکیه میشود. نتایج این پژوهش نشان میدهد که رویکرد کیپارسکی (1982) که به عنوان یک نظریۀ مطرح برای مطالعه ساختمان واژههای انگلیسی تدوین شده است، قابلیتِ تحلیل وندهای خنثی و غیرخنثی در زبان پشتو را نیز دارد. بر اساس این پژوهش، بیشتر وندهای زبان پشتو غیرخنثی هستند و در لایه اول قرار می گیرند. لازم به ذکر است که تعداد وندهای خنثی در مقایسه کمتر، ولی کاربرد آنها در زبان وسیع تر است. علاوه براین، همان طور که نظریۀ صرفِ واژگانی فرض می کند، پسوندهای خنثی و غیرخنثی بر اساس فرضیۀ ترتیب سطوح سازماندهی شدهاند.